تولد آيساني
سلام عروسك ناز و خوشگلم تولدت رو بهت تبريك ميگم با 1391 تا بوس آبدار
ولي چون شهادت حضرت فاطمه ص بود كنسل شد برا يه وقت ديگه.
جا داره شهادت خانم فاطمه زهرا رو كه بهترين الگو براي مادران و مادري نمونه
بود از صميم قلب به همه هموطنان عزيزم تسليت بگم.
عزيزم شما تو سال 91 بعد از خوشگذراني روز سيزده بدر شب ساعت يك و نيم به دنيا اومدي.
ماجراش هم اينه كه از صبح كه بيدار شديم كه آماده شيم برا رفتن به بيرون من حس و حال
عجيبي داشتم تو عسل ماما هم كه هر نيم ساعت يه بار شيطوني ميكردي و لگد ميزدي بهم
و منم فهميدم كه خسته شدي و ميخواي بياي بيرون خلاصه تا شب هر دو تامون تحمل كرديم
و بعد از اينكه از بيرون برگشتيم رفتيم حموم و لباس هامون رو عوض كرديم تا جوجوي من
ماما باباشو تميز ببينه و ساعت 11 بود كه آدا جون رو گذاشتيم پيش آننه و رفتيم بيمارستان
البته آيشين هم خيلي دلش ميخواست بياد كه بابايي بهش قول داد كه بعد اينكه منو گذاشت
بياد دنبال آننه و آدا بالاخره كاراي ماما و تشكيل پرونده كشيد تا ساعت 12 و نيم و ماما رو بردن
اتاق عمل كه تو اين فاصله بابايي رفته بود دنبال ماماني و آيشين من و تو هم با هم رفتيم اتاق
عمل كه ساعت حدود يك و نيم فرشته ام رو دادن دست بابايي و آدا جونت كم مونده بود بخورتت.
البته خودم خواستم كه تولدت روز 14 هم بيفته چون ميگن سيزدهم روز نحسيه
عاشقتم عسلم حرف ها و كلمه هايي هم كه تا حالا ياد گرفتي : آدا آب ور .
گوش. بابا كدخ ايشيه . ماما گل سوت ور . باخ . آدا اخ . پيشي .
و خيلي حرفاي ناقص ديگه خدا حفظت كنه
بوسسسسسسسسسسسسسسسسسسس
(اینم عکست روز عید داری پز لباساتو میدی)
تو و دنیز در حال تخریب سفره هقت سینمون